قطعاً الگوی شخصیتی حضرت فاطمه زهرا (س) چنانکه پیامبر ایشان را سرور زنان عالم در دنیا و عقبی دانستهاند، نباید در مرزها، قومیتها، نژادها و حتی زبانها حصر و محدود شود.
روز ولادت حضرت فاطمه (س) و بزرگداشت مقام زن شاید مجال مناسبی است تا ما به عنوان رهروان ایشان به فضای بینالملل و مصادیق تعامل مناسب با آن در معرفی شخصیت برجسته حضرتش، مداقهای بازنگرانه و عمیق داشته باشیم.
با توجه به این که از دیرباز دیدگاه نادرستی در مورد زنان مسلمان در غرب وجود داشته که بر اساس آن معمولاً زن مسلمان مترادف با عقبافتادگی، ستمدیدگی، خانهشینی و انفعال در نظر گرفته شده است، به نظر میرسد باید به حوزه تولید دانش در مورد حضرت فاطمه (س) به عنوان الگوی زن مسلمان توجه بیشتری صورت گیرد.
با این حال متأسفانه آثار علمی- پژوهشی که در مورد آن حضرت به زبان انگلیسی، جهت استفاده بینالمللی، به چاپ رسیده، بسیار اندک است و عمده آنها نیز به دلایل مختلف با اشتباهات سهوی یا عمدی فراوانی روبهرو است.
در یادداشت پیش رو مرور مختصری بر این مقالهها و نوعی تیپشناسی اولیه از نقشه موجود در آنها ارائه شده است.
به طور کلی میتوان آثار منتشرشده در پایگاههای منابع علمی مذکور را به دو دسته تقسیم کرد: آثاری که زنان مسلمان یا ایرانی در این حوزه به زبان انگلیسی تولید کردهاند و آثاری که غیرمسلمانان در مورد ایشان به چاپ رساندهاند. اگر نام فاطمه (که در انگلیسی فاطیما تلفظ میشود) در پایگاههای علمی و دانشگاهی جستجو شود، با مقالاتی روبهرو میشویم که در مورد رویدادی نوشتهاند که در آن سه کودک پرتغالی در 13 ماه می با بانویی به نام فاطیما برخورد کردهاند.
این مقالات به تأثیر فاطیما بر مردم پرتغال و سایر مسیحیان میپردازند.
به عنوان مثال در مقالهای با عنوان «حرکت به سوی فاطیما»(1) آر.اچ. وبر در مورد زائرانی مینویسد که به زیارت مکانی به نام «فاطیما» در دهکده کوچکی در پرتغال میروند. نویسنده این مقاله حال زائرانی را توصیف میکند که سعی دارند در این روز پای پیاده صدها مایل را طی کنند تا به زیارت این مکان بروند و بسیاری از آنها با پای برهنه به این مکان میروند.
در این مقاله به واکنش مردم شهر نسبت به ورود زائران و واکنش کلیسا و حال و هوای این شهر در این روز نوشته شده است. مقاله دیگری نیز به ظاهرشدن بانویی به نام فاطیما در پرتغال و تأثیر آن برای تبلیغ صلح در دهه 1940 و 1950 در ایالات متحده اشاره میکند. نویسنده مقاله معتقد است که تا پیش از سال 1945 هیچ مقالهای در مورد فاطیما نوشته نشده بود، ولی با ظهور جنگ سرد استفاده از ای نشخصیت به عنوان نمادی از صلح در نوشتههای دهه 1940 و 1950، چشمگیر و قابل توجه است.
نوع دیگری از مقالات که در مورد حضرت فاطمه به چاپ رسیده، توسط نویسندگانی است که یا آگاهی لازم در مورد ایشان نداشتهاند یا شاید به عمد به ترویج اطلاعات غلط در مورد ایشان پرداختهاند. بیشتر آثاری که در این حوزه قرار میگیرند از منابع غیرمسلمان و بعضاً مغرض در مورد ایشان استفاده کردهاند. دو کتابی که اکثر نویسندگان غیرمسلمان و غیرایرانی به عنوان منبع از آن استفاده کردهاند، کتابهای تألیف لامنز( 1912)(2)، و مسیگنان(1955)(3) است. تصویر ارائهشده توسط این نویسندگان، تصویری است که زن مسلمان را به شکل عام؛ و حضرت فاطمه را به شکل خاص، زنی ستمدیده، ضعیف و منفعل به تصویر میکشد. به عنوان مثال میتوان به مقالهای اشاره کرد که نویسنده یهودی آن به بررسی زندگی سه بانوی مقدس در سه دین آسمانی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) پرداخته و به مقایسه تشابهات و تمایزات ابعاد قدسی این سه بانو (حضرت فاطمه، حضرت مریم و راشل) پرداخته است. در این مقاله در قسمتی که به معرفی زندگی حضرت فاطمه میپردازد، بدون ذکر منبع و با اشاره به یک منبع که نویسنده آن نیز غیرمسلمان است (کلبرگ 1978)، به فقر در زندگی حضرت فاطمه و به دروغ؛ به اختلاف میان او و همسرش، حضرت علی (ع)، اشاره میشود.
همچنین در این مقاله هیچ اشارهای به نحوه شهادت حضرت فاطمه نشده و تنها گفته میشود که او بیمار شده و فوت کرده است. نویسنده همچنین ادعا میکند که در منابع شیعی، ایشان به عنوان بانویی نمایانده میشود که تنها در حال عزاداری و ناراحتی برای مرگ پدر و یا سایر عزیزان خود بوده است. نویسنده مقاله برای توصیف حضرت فاطمه از هیچ منبع اسلامی (شیعه یا سنی) استفاده نکرده و تنها به کتب نویسندگان غیرمسلمان ارجاع داده است. دسته دیگری از مقالات که در مورد حضرت فاطمه نوشته شده، مربوط به ایرانیانی است که باز هم به ابعاد شخصیتی و فردی حضرت فاطمه نپرداختهاند، بلکه به رابطه آن حضرت و ابزارهای سیاسی توجه کردهاند. برای مثال یکی از مقالات با عنوان «فاطمه کیست؟ جنسیت، فرهنگ و بازنمایی اسلام»(4) به استفاده از ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه (س) در طول سالهای مختلف در تاریخ ایران میپردازد.
نویسنده معتقد است که بازنمایی شخصیت حضرت فاطمه (س) در دورههای مختلف متفاوت بوده و برای مثال اشخاصی نظیر کاشفی، زمانی ایشان را به عنوان زنی شکننده و آسیبپذیر معرفی کردهاند که بسیار متکی به همسر و پدرش بوده است. از طرف دیگر علی شریعتی نیز با این که به نقش زنان در عرصههای اجتماعی معتقد بوده است، باز هم بر شخصیت حضرت فاطمه (س) به عنوان دختر، مادر و همسر تأکید داشته است. نویسنده همچنین به حجاب در ایران پس از انقلاب (که او آن را نشانه از عقبماندگی میداند) میپردازد و این که چگونه از الگوی حضرت فاطمه (س) (که البته نویسنده مقاله آن را ساختگی میداند) برای ترویج حجاب استفاده شده است. گیتی نشاط نیز تقریباً همین سخنان را در مقاله خود با عنوان «زنان در جمهوری اسلامی ایران»(5) بیان کرده است.این دسته از نویسندگان معمولاً به دلیل انگیزههای سیاسی خود سعی دارند وضعیت زنان ایرانی را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شکل کلیشه زن عقبمانده و تحت ستم بازنمایند و متأسفانه نگاه بغضآمیز نویسندگان اینچنینی، شخصیت والا و سرمایه معنوی و الهی حضرت فاطمه (س) را تا مرز استفاده ابزاری از این شخصیت تقلیل داده است. همچنان این سؤال مطرح است که چگونه با وجود خیل عظیم مورخین اسلامی و استادان و دانشجویان متعهد در دانشگاهها و حوزهها، نوشتههای پراکنده و بیاساسی از این دست بیپاسخ مانده است.
رویکرد دیگر منحرف در ترسیم ارتباط جامعه ایران با حضرت فاطمه (س)، تنها به تقلیل دادن آن به یک سری آداب و مراسمهای مذهبی بسنده کرده است برای مثال در مقالهای با عنوان «سفره: آرامش و اجتماع زنان در ایران» تنها اشارهای شده است به انداختن سفره نذری و درست کردن آش و یا شله زرد مخصوص به نام حضرت فاطمه، روشن کردن شمع و یا سایر آداب مربوط به انداختن سفره نذری و تأثیر آن در احساس آرامش روانی و نزدیکی بیشتر به مذهب.(6) در چنین مواردی نیز باز نویسنده به دنبال ارائه تصویری از شخصیت حضرت فاطمه نبوده است. در پایان باید گفت که باید به حوزه تولید و نشر دانش در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) و معرفی ابعاد علمی، سیاسی و اجتماعی زندگی ایشان به خصوص به زبان غیرفارسی توجه جدی صورت گیرد. تولید و نشر دانش در این حوزه میتواند تأثیر بسیاری در دیدگاه غرب نسبت به زنان مسلمان داشته باشد و بسیاری از تصورات غلط را که نویسندگان از طیفهای گوناگون در طول سالهای متمادی منتشر کردهاند، اصلاح کند. این آثار زن مسلمان را به شکل عام و حضرت فاطمه (س) را که الگوی زنان مسلمان است به شکل خاص؛ زنانی منفعل، ستمدیده و ناتوان بازمینمایاند. به نظر میرسد بسیاری از ایرانیان دانشگاهی که به زبانهای زنده دنیا مسلط هستند، تولید دانش در این حوزه را یا چندان جدی نمیگیرند و مقالهنویسی در این حوزه را غیرعلمی میدانند یا آن دسته از ایرانیانی که در این مورد نوشتهاند بدون توجه به منابع و آثار موثق و بررسی شخصیت حضرت فاطمه (س)، از ایشان به عنوان ابزار سیاسی برای نشر دیدگاههای منتقدانه و بعضاً مغرضانه خود در مورد ایران پس از انقلاب بهره میگیرند. این نوع پروپاگاندای معارضین ضداسلام و بهخصوص ایران به عنوان تنها داعیهدار اسلام سیاسی در جهان، باید با تولید دانش صحیح توسط اهل فضل و در عین حال تألیف نقدهای بهجا در جهت اصلاح این تصاویر کلیشهای درباره حضرت فاطمه زهرا (س) و دیگر افراد از خاندان عظیمالشأن پیامبر (ص) خنثی شود و قطعاً اتصال طیف وسیعی از دانشگاهیان حقیقتجو در کشورهای مختلف به این سرچشمه غنی، موجب تقریب قلوب جامعه بشری و اصلاح آن در آینده خواهد شد.
پینوشت 1. Walking to Fatima 2
. Lammen, “Fatima et les Filles des Mahomet. Rome: ScriptaPontificiiInstitutiBiblici” 3
. Massignon, “La Mubahala de Medine et L’Hyperdulie de Fatime. Paris: Libraire Orientale et Americaine”. 4. Who Is Fatima? Gender, Culture, and Representation in Islam 5
. Women in Islamic Republic of Iran *دانشجوی دکترای مطالعات آمریکا دانشگاه تهران زینب قاسمی